Wednesday, December 17, 2008

reevaluation !!!

عادت دارم که روی اوراق بی خط بنویسم. لیلی و مجنون نخوانده عاشقی عاقبتی اینگونه دارد. و کسی در انجمن موسیقیدانان بدون نت دیروز چیزی گفت شبیه ذبح کلاغ برای شام آخر

من هنوز هم برای تو مینویسم -بدون وزن بدون ریتم- که تو تمام ضربآهنگ منی. هر بار که این تنهایی مسموم را نفس می کشم نفرین تو در خاطره ام نقش می بندد. من در تلاشم برای زیارت تو تا ذکر بخوانی و من غرق بوسه ات کنم

چه کسی به ما اجازه داده تا بدون دیوان حافظ عاشق شویم ؟ من جسارت بی وقفه ام را پس میگیرم. و شنیدم در کلیسا کسی پناه به مجسمه بانوی سنگی برد. اما من به کدام دانه تسبیح تقرب بجویم بی اختیار ؟

این روزها ما را چه میشود ؟ وقتی پرندگان مهاجر از اینجا می روند ؟ آیا گوشه ای برای کز کردن ما هست ؟

عاشقی را درمان اگر بود این همه کهنه شراب چند ساله در دین حرام نبود!. عاشقی را درمان اگر بود این همه عطار و شمس و مولانا چرا ؟ عاشقی را درمان اگر بود در بیمارستان شهر بخش بزرگی برای درمان بیماران عشق در سالی بسیار پیش تر از احداث بیمارستان تاسیس شده بود

با این همه
من
شاعر عاشق شدن های بی وسوسه ام
و تو - بانوی نه گفتن های مکرری
...



____________________


پ ن : بابا آب داد
!!پ ن ۲ : در فکرم که اگر کلاغ سفید بود برای گرفتنش مردم چه کارها که نمی کردند
پ ن ۳ : من منهای عشق مساوی صفر . پس خیال چرت نکنین خواهش میکنم
occasion12پ ن ۴ : به زودی منتطر وب نگارش انگلیسی از من باشید. با عنوان

1 comment:

Unknown said...

vaghti khoda dasht badragham mikard behem goft: jayi ke miri mardomi dare ke mishkananet.. nakone ghose bokhori.. man hame ja bahatam.. to tanha nisti. to koolebaret ESHGH mizaram ke begzari, ghalb mizaram ke jaa bedi, ashk midam ke hamrahit kone va marg midam ke bedooni baz barmigardi pishee khodam..